تجربه

دانش یا دانسته ای که به عمل رسیده است

تجربه

دانش یا دانسته ای که به عمل رسیده است

آنچه را که یاد گرفته ام و عمل کردم، در اینجا خواهم نوشت. تا شاید برای کسی مفید باشد تا او بهتر عمل کند.

آخرین مطالب

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آماده شدن

چون زیبا بود انتشار دادم ، منبع نامشخص

 

تمام زندگی من آماده شدن بود .آمادگی برای متولد شدن و ... ؛ در نهایت، آماده شدن برای مردن .

 

برای یادگیری غذا درست کردن باید ابتدا بیاموزید چگونه غذا بخورید. ( اول باید غذا خوردن را یاد بگیرید) نمیشود که غذا درست کنید ولی غذا خوردن بلد نباشید!!

 برای آموختن اسرار مردن باید روشهای صحیح  زندگی کردن را آموخت. این دو از هم جدا نیست اگر زندگی کردن درست را بدانی ، مردن درست را خواهی دانست. منظور من فکر کردن به مردن و مرگ نیست. هدف من درک مفهوم آماده شدن و آمادگی است. اینکه تمام زندگی ما آماده شدن است.

برای چگونه زندگی کردن (آماده بودن، هشیار بودن، حضور داشتن، درک لحظه ها و دانستن و ....) من دو مفهوم را مهم می دانم .

مفهوم اول

زندگی تو ، زندگی تو است . این زندگی مال هیچکس دیگر نیست . پس اول برای خودت زندگی کن، اجازه نده تحت تسلط دیگران باشی، نگذار دیگران به تو دیکته کنن. این خیانت به خودت هست، ما یکبار بیشتر زندگی نخواهیم کرد تا آن را تقدیم دیگران کنیم .

اگر اجازه دهی دیگران به تو دیکته کنند،شاید والدینت باشند، جامعه، سازمانی که در آن کار می کنیم، نظام آموزشی، سیاستمداران، رهبران مذهبی ات  هر که می خواهد باشد، اگر به آنان اجازه دهی بر زندگیت سلطه داشته باشند، زندگیت را از دست داده ای. زیرا آن سلطه یا دیکته  از بیرون می آید و زندگی، در درون تو است. نمی خواهم بگویم که به همه چیز نه بگو و دوباره چرخ را اختراع کن! فقط همین زندگی خودت را بکن و به مفهوم دوم بپرداز

مفهوم دوم

براساس ادراک خویش زندگی کن.

دو روش برخورد با اتفاقات و مسائل روزمره داریم ، بالطبع دو گروه انسان ؛ گروه اول مردم بسیار مطیع و فرمانبردار که آماده اند به همه چیز و همه کس موافق و تسلیم باشند اینها روح مستقلی از خود ندارند. همیشه بدنبال یک نماد و کسی که به آنان بگوید چه بکنند و چه نکنند این ها در اکثریت هستند. در مقابل اقلیت کوچکی هم وجود دارد که جامعه را رد می کنند و ارزش های جامعه را مردود می دانند و فکر می کنند که عصیانگر هستند ولی نیستند و تنها عکس العمل نشان می دهند. چه مطیع جامعه باشی و چه آن را رد کنی، در هر دو حالت عنصر تعیین کننده و دیکته کننده، جامعه است . نوع نحوه برخورد تو، تحت سلطه جامعه قرار دارد. برخی مطیع هستند و برخی نامطیع، ولی مرکز سلطه همان است. برخی اطاعت می کنند و برخی از اطاعت سر پیچی می کنند. ولی نکته مهم این هست که هیچکس به درون روح خویش نظر نمی کند. کسی واقعا عصیانگر است که نه با جامعه موافق باشد نه علیه آن باشد. کسی که فقط براساس ادراک خویش زندگی خودش را بکند.  گاهی موافق هست و گاهی اوقات مخالف او براساس نظر خویش، ادراک و فکر خود عمل می کند. او اشتباه هم می کند. اشتباه او ارزشمند است اساس یادگیری اشتباه کردن است تا اشتباه نکنی یاد نخواهی گرفت.

  • مجید دانیالی